سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بر برادرانْ بزرگی فروشد، هیچ انسانی با او صمیمی نخواهد شد . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 92 آذر 12 , ساعت 9:58 عصر

پرسش از شما :

 در باره جبهه ملی و رهبران و فعالیت آنها توضیح دهید؟

پاسخ از ما :

جبهه ملی نماد اصلی جریان ناسیونالیسم و ملی گرایی در ایران محسوب می‌شود. این جبهه در طول فعالیت خویش ادوار مختلفی را پشت سر گذاشته است .

جبهه ملی اول

به دنبال برگزاری انتخابات دوره 16 مجلس و تلاش دربار شاه برای تشکیل مجلس فرمایشی و جلوگیری از ورود مخالفان از جمله دکتر مصدق به صحنه سیاست، جمعی به عنوان اعتراض به دخالت دولت در انتخابات در دربار متحصن شدند. اول آبان ماه 1328 نوزده نفری که در تحصن دربار شرکت داشتند، در منزل دکتر مصدق اجتماع کردند و عنوان جبهه ملی را بر خود گذاشتند. این 19 نفر عبارت بودند از: محمد مصدق ، احمد ملکی ، محمد حسن کاویانی ، کریم سنجابی ، احمد زیرک زاده ، عباس خلیلی ، عمیدی نوری ، سید علی شایگان ، شمس الدین امیر علایی ، سید محمود نریمان ، ارسلان خلعتبری ، غروی ، ابوالحسن حائری زاده ، حسین مکی ، مظفر بقایی ، عبد القدیر آزاد ، محمد رضا جلالی نائینی ، حسین فاطمی ، مشار اعظم 


هدف آن‌ها ایجاد حکومت ملی به وسیله تأمین آزادی انتخابات و آزادی افکار بود. آنان خود را طرفدار تأمین عدالت اجتماعی و حفظ قانون اساسی می‌دانستند. (زارعشاهی، احمدعلی؛ علل تشکیل و انحلال جبهه‌ی ملی ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص 16)

فعالیت جبهه‌ ملی (اول) از تأسیس تا انحلال(کودتای 28 مرداد 1332) را می‌توان به دو دوره تقسیم نمود در دوره  اول، از زمان تأسیس تا 30 تیر 1331، که در این دوره به دلیل مسأله‌ نفت ودیگر مسائل یک هم‌گرایی بین اعضاء وجود داشت. دوره‌ دوم از نخست وزیری مجدد دکترمصدق تا کودتای 28 مرداد را در بر می‌گیرد. در این دوره به دلیل درخواست مصدق برای اختیارات فوق‌العاده، واگرایی بین اعضاء اتفاق افتادو زمینه انحلال آن فراهم شد پس از سقوط دولت مصدق فعالیت جبهه‌ ملی ممنوع اعلام شد و برخی از اعضای آن دستگیر و بقیه پراکنده شدند.( همان ، ص 81)

جبهه ملی دوم

دردوره‌ نخست‌وزیری اقبال، با طرح کندی، نسبتا فضای باز سیاسی در ایران ایجاد شد وفشار رژیم بر مخالفین کم شد در این دوران اعضاء جبهه‌ به فکر تجدید فعالیت خودافتادند و در 1339 جبهه‌ی ملی دوم را تأسیس کردند. جبهه‌ ملی دوم درمدت 3سال فعالیت خود، روزنامه‌ باخترامروز را بار دیگر منتشر کرد، به سازمان‌دهی اعتصاباتی در دانشگاه‌ها و دبیرستان‌های مهم پرداخت، یک کنگره‌ سراسری برگزار وکمیته‌ مرکزی پرشماری انتخاب کرد، گروهی از اعضای برجسته‌ اصناف، بازار ودانشگاه‌ها را جذب نمود، و راهپیمایی‌هایی برگزار کرد که در یکی از آن‌ها صدهزار نفرشرکت داشتند.

جبهه‌ ملی دوم به دنبال اختلافات ایدئولوژیکی، استراتژی جبهه درمقابله با شاه، عناصر تشکیل‌دهنده، مسائل سازمانی و مسائل مربوط به قیام 15 خرداد1342و... به دو جناح رقیب تقسیم شد. جناح نخست که بیشتر از اعضای حزب ایران تشکیل می‌شد، عنوان جبهه‌ ملی دوم را حفظ کرد و فعالیت خود را در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم اروپا تشدید کرد و به انتشار روزنامه‌ باخترامروز و درخواستبرقراری دولت دموکراتیک غیر مذهبی در ایران ادامه داد. جناح دوم که از نهضت آزادی،حزب ملت ایران، و جامعه‌ سوسیالیست‌ها تشکیل می‌شد، خود را جبهه ملی سوم نامید. به دنبال اختلافات درونی و جدا شدن تعدادی از اعضاء، جبهه ملی دوم در سال 1343رسماً انحلال خود را اعلام کرد.( آبراهامیان، پرواند؛ ایران بیندو انقلاب، مترجم احمد گل‌محمدی، تهران: نشر نی، 1377، ص 567)

جبهه ملی سوم

چند تن از سران احزاب در صدد برآمدند به خواست دکتر مصدق، جبهه ملی دیگری ایجاد کنند. جبهه ملی سوم شامل نهضت آزادی، حزب ملت ایران، حزب مردم ایران، حزب سوسیالیست خلیل ملکی و سازمان دانشجویان جبهه‌ ملی بود. که با منتشر کردن چند بیانیه در هفتم مرداد 1344 موجودیت خود را به طور رسمی اعلام کرد.


جبهه‌ ملی سوم که در میان دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه و آمریکای شمالی فعال بود، دو روزنامه‌ ایران آزاد و خبرنامه را منتشرمی‌کرد و می‌کوشید با رهبران مذهبی در تبعید به ویژه امام خمینی در عراق رابطه‌ موثری برقرار کند. اما رژیم رهبران جبهه‌ ملی سوم را باز داشت کرد و 3 هفته ازاعلام موجودیت جبهه‌ نگذشته بود که منحل شد.( نجاتی، غلامرضا؛ تاریخ بیست و پنج ساله ایران، تهران:مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1373، ج 1، ص331)

جبهه ملی چهارم

رهبران جبهه‌ ملی خواهان مواجهه با اصل سلطنت شاه نبودند، بلکه هدف خود را مقابله با استبداد البته در چارچوب ساختار حاکم معرفی می‌کردند با بروز اولین نشانه‌های فشار دولت جیمی کارتر به رژیم شاه برای تغییر سیاست ها، در خرداد 1356 سه تن از باقی مانده‌های جبهه‌ ملی یعنی شاهپور بختیار، کریم سنجابی و داریوش فروهر نامه سرگشاده‌ای خطاب به شاه را منتشر کردند که در آن خواستار تمکین به اصول نظام مشروطه سلطنتی شده بودند. اگرچه محدودیت تعداد امضا کنندگان نامه با گلایه‌های برخی از همراهانشان مواجه شد، اما این اقدام مقدمه رایزنی‌هایی شد که به تشکیل «اتحاد برای نیروهای جبهه‌ ملی ایران» در 28 آبان 1356 انجامید. این اتحاد از به هم پیوستن حزب ملت ایران، حزب ایران و جامعه سوسیالیست ها به رهبری رضا شایان و تعدادی از بازاریان حامی جبهه‌ ملی شکل یافت و در میان اعضای شورای مرکزی آن، شاهپور بختیار مسئول تشکیلات، کریم سنجابی رئیس و دبیر هیئت اجرایی، اسدالله مبشری مسئول بازرسی، رضا شایان مسئول امور مالی، داریوش فروهر مسئول انتشارات و سخنگو و کاظم حسیبی رئیس شورای مرکزی بودند. از دیگر افراد سرشناس این تشکل می‌شد به زیرک زاده، ابوالفضل قاسمی، تیمسار احمد مدنی، محمود مائیان (بازاری) مهدی آذر و شمس الدین امیرعلایی اشاره کرد.

این گروه در 30 تیر ماه 1357 نام خود را از «اتحاد نیروهای جبهه ملی» به جبهه‌ ملی چهارم تغییر داد. اعضای هیئت اجرایی جبهه‌ ملی چهارم شاهپور بختیار، فروهر، حسیبی و مبشری بودند و ریاست آن‌ها را دکتر کریم سنجابی بر عهده داشت. آنان در اولین ماه‌های تشکیل جبهه‌ ملی چهارم مشغول چانه زنی با دولت جعفر شریف امامی برای امتیازگیری بودند. جبهه‌ ملی چهارم پس از واقعه 17 شهریور سعی داشت برای حفظ وجهه اجتماعی، لحن تندتری از خود نشان دهد. اما در عین حال سنجابی رهبر آن، همچنان تأکید می‌کرد که مخالفتی با سلطنت مشروطه ندارد. سفر آبان ماه سنجابی به پاریس برای تغییر نظر امام خمینی (ره) مبنی بر لزوم نابودی رژیم سلطنت جز آن که خود او را به صدور بیانیه‌ای سه ماده‌ای مبنی بر غیرقانونی بودن نظام پادشاهی و عدم امکان سازش با این رژیم مجبور ساخت نتیجه دیگری نداشت.

با اوج گیری نهضت، زاویه مواضع جبهه‌ ملی با خط اسلام ناب و فقاهتی کم‌کم آشکارتر می‌شد. حضرت امام (ره) در آذرماه 1357 در پاسخ به این سؤال که «آیا جبهه‌ ملی را با کلیه اجزای متشکله‌اش حفظ خواهید کرد؟»، پاسخ دادند: «هر فرد یا گروه و دسته‌ای که بتواند خود را با خواسته‌های نهضت اسلامی موجود در ایران که عموم ملت در آن شرکت دارند، هماهنگ سازد، می‌تواند در ادامه کار، وظیفه خود را انجام دهد. در غیر این صورت در میان مردم جایی ندارد و ملت ایران هوشیارانه این مسائل را تعقیب می‌کنند.»( صحیفه نور ، ج5، ص 175)    

در مقطع پیروزی انقلاب جبهه ملی، هنوز با شوک ناشی از ماجرای نخست وزیری بختیار عضو شورای مرکزی جبهه و هم سرنوشتی او با سقوط رژیم سلطنت درگیری داشت. در روزهای اول پس از پیروزی انقلاب یکی از اعضای قدیمی جبهه‌ ملی و وزیر کشور دولت مصدق یعنی علی شایگان به کشور بازگشت و مطبوعات بازمانده رژیم شاه تبلیغات برای او به عنوان اولین کاندیدای ریاست جمهوری ایران را آغاز کردند. 

حضور جبهه‌ ملی در اجتماعات پس از پیروزی انقلاب و حتی در اجتماع سال‌مرگ مصدق در کنار مزار او در سال 1358 یک حضور طفیلی‌گونه و در حاشیه بود. سنجابی رهبر جبهه‌ ملی هم در مدت کوتاهی به دلیل رقابت دیرینه با رهبران نهضت آزادی با بهانه کردن موضوعاتی مثل تعدد مراکز قدرت و... از مسئولیت وزارت خارجه کناره گرفت. فرسودگی بدنه جبهه‌ ملی و ناکارآمدی آن در همان اولین ماه‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی سبب جدایی داریوش فروهر (وزیر کار دولت موقت) گروه تحت رهبری او (حزب ملت ایران) از جبهه‌ ملی شد.

جبهه‌ ملی با خروج سنجابی از دولت موقت وارد موضع گیری تندتری در برابر نظام شد. با به صحنه آمدن بنی‌صدر و انتخاب او به ریاست جمهوری جبهه‌ ملی چاره‌ای جز این نمی‌دید که خود را زیر چتر این عضو سطح پایین جبهه‌ ملی سوم قرار دهد، به گونه‌ای که سعید سنجابی فرزند رهبر جبهه‌ ملی در تیم مرکزی اطرافیان بنی‌صدر در دفتر ریاست جمهوری قرار گرفت. 

پس از روی کار آمدن ابوالحسن بنی‌صدر، جبهه‌ ملی در ابتدا بنی‌صدر را به دلیل تک روی‌هایش چندان نمی‌پسندید. اما رئیس جمهور شدن او فرصتی نبود که این گروه ملی‌گرا بتواند از آن صرف نظر کند. در چنین شرایطی سعید سنجابی فرزند دبیرکل جبهه‌ ملی نیز در کنار سلامتیان از مهم‌ترین اداره کنندگان تشکیلات سیاسی بنی‌صدر بودند. 

با عزل بنی‌صدر جبهه ملی نیز به حمایت از او پرداخت. کار به جایی رسید که پس از آغاز حرکت تروریستی منافقین گروهی همچون جبهه‌ ملی که در عمر خود هیچ گاه کمترین جایگاهی برای اقدامات قهرآمیز قائل نبود، با علاقه خاصی به استقبال این اقدام جنایت کارانه رفت. 

اما اوج تقابل جبهه‌ ملی با نظام جمهوری اسلامی در ماجرای لایحه قصاص بروز یافت. جبهه‌ ملی که رویکردی لیبرال داشت در مقابل لایحه قصاص که برآمده از قرآن و شریعت بود، ایستاد و مردم را دعوت به راهپیمایی کرد. امام (ره) در واکنش به این فعالیت‌ها که در واقع قیام در مقابل قرآن دانسته می‌شد، موضع شدیدی گرفتند و «ارتداد» جبهه‌یملی را اعلام کردند تا این جبهه برای همیشه با حضور مردم در خیابان‌ها از صحنه سیاسی کشور حذف شود.

پس از دوم خرداد 1376 که گروه‌های ضدانقلاب داخلی با سوءاستفاده از فضای باز سیاسی موجود، فرصتی برای عرض اندام پیدا کردند، جبهه‌ ملی هم تلاش مجدانه‌ای برای فعالیت مجدد سیاسی دنبال نمودند. پرویز ورجاوند که در این دوره دبیر کل جبهه‌ ملی بود از طریق انجام مصاحبه‌ها و نگارش مقالاتی در روزنامه‌های جدید به طرح ایده‌های خود که چیزی فراتر از شعارهای گروه‌های نوپا نداشت، می‌پرداخت. با این حال تعداد نفرات جبهه‌ ملی حتی در حدی نبود که این گروه بتواند لیست شناخته‌شده‌ای را برای انتخابات اولین دوره شوراها و ششمین دوره مجلس ارائه کند.

پس از آن نیز در آستانه انتخابات مختلف مجلس و ریاست جمهوری بازماندگان جبهه ملی به اظهار نظر موافق یا مخالف در عرصه های سیاسی می پردازند 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ